آویسا آویسا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

دوتادخترخاله نازنازی

واکسن

1392/9/19 23:34
نویسنده : مامان زینب
479 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح آویسا رو بردم بهداشت واکسن یک سال وشش ماهگی رو باید می زد اول وزن و قدش و گرفتن که خداروشکر نرمال بود نوبت واکسن که رسید آویسا آمپول و که دید می پرسید این چیه عزیزم نمی دونستی که این چیه منم بهت گفتم که آمپوله خیلی کم گریه کردی قربونت برم درد داشتنگران امروز خیلی درد کشیدی اصلا نمی تونستی راه بری فقط دراز کشیده بودی و نق می زدی امیدوارم تافردا بهتر بشیبغل

 

این باب اسفنجی خوشکل هم هدیه خاله شیدا و عمو سعید آخه آویسا خیلی باب اسفنجی رو دوس داره مرسی عمو و خاله عزیزقلب

اینجا هم یه ریز می گفتی دوبی دوبی عت عت دوربین و می خواستی که عکس بگیری قربونت برم که اینقد به عکاسی علاقمندی

اینجا هم آهنگ حسنی رو واست گذاشتم و تو بالاخره خندیدی قلب

و این عکس هم شاهکار هنری آویسا که از خودش عکس گرفته ماچ

پسندها (1)

نظرات (19)

مامان آیسو وآیسا
20 آذر 92 12:06
وای واکسن 18 ماهگی خیلیبده هم تب داره هم درد...آیسا هم یه روز کلا گریه کرد... امیدوارم زودی درد پات خوب بشه ناز گل خانوم
مامان زینب
پاسخ
وای که چقدر منم باهاش درد کشیدم کلافه شدم خسته و شکر خدا امروز خوب خوب شد مرسی مامان مهربون
عمه عمو
23 آذر 92 23:22
الهی دردت به جونم....قربونت بااااااااااااااااااااااام
مامان زینب
پاسخ
عمه جون نبودی که ببینی چقدر درد داشتم خیلی نازنازو شدم الان دیگه خوب خوب شدم
مامان ستیانفس
23 آذر 92 23:35
سلام به به چه دخملی نازی،چه عکس خوشگلی هم از خودش گرفته الهی بمیرم خاله جوووون،درد داشت؟ شرمنده بابت اینکه دیر بهتون سر زدم،منم لینکتون کردم،امیدوارم دوستهای خوبی واسه هم باشیم مرسی خاله جون بله دیگه اینقد عکس از خودم گرفتم حسابی حرفه ایی شدم آره خاله جون درد داشت ولی فرداش دیگه خوب شدم خواهش می کنم عزیزم مرسی بابت لینک
lمعصومه
24 آذر 92 14:53
ای جونم ایشالله سازگارش باشهبرای دخمل ناز
مامان زینب
پاسخ
مرسی خاله جون درد داشت ولی زودی خوب شدم
مامان الینا
25 آذر 92 9:14
انشاالله زودی خوب میشه واکسن 18 ماهگی درد پاش خیلی بده به نظرم از تب بچه رو بیشتر اذیت میکنه
مامان زینب
پاسخ
خیلی اذیت شد بیشتر از اینکه نمی تونست راه بره و شیطونی کنه ولی خوب خدا رو شکر روز بعدش خوب خوب شد
مامان آیسو وآیسا
27 آذر 92 11:25
دوستم خصوصی
مامان ایمان
28 آذر 92 0:12
عزیزم چقدر نازننننننننننن خدا حفظتون کنه اگه دوست داری به ماهم سر بزن
مامان زینب
پاسخ
مرسی خاله جون حتما چرا که نه
مامان ایمان
28 آذر 92 16:11
عزیزدلم منم شمارو لینک کردم
مامان ایمان
29 آذر 92 0:53
همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ پیشاپیش یلدا بر شمامبارک ممنون دوست عزیز
مریم(مامان آندیا)
29 آذر 92 20:47
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد
مامان زینب
پاسخ
ممنون دوست عزیز یلدای شما هم پر از شادی
مامان ستیا نفس
30 آذر 92 16:23
سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم پیشاپیش یلدا مبارک
مامان زینب
پاسخ
ممنون دوست عزیز
مامان آیسو وآیسا
1 دی 92 12:50
یلداتون مباررررررررررررررررررررررک
مامان ایمان
2 دی 92 16:01
السلام ای وادی کربلا السلام ای سرزمین پر بلا السلام ای جلوه گاه ذوالمنن السلام ای کشته های بی کفن اربعین حسینی برشما تسلیت باد
منصوره
7 دی 92 9:46
سلام عزیزم نازی خوب شدی عزیزم؟
مامان زینب
پاسخ
سلام گلم مرسی که سر زدی بله دیگه خوب خوب شد فقط یه روز درد داشت
آرین وآویسا
9 دی 92 20:21
ما هم پاتریک گرفتیم .
مامان زینب
پاسخ
مرسی گلم خیلی خیلی لطف دارید
آرین وآویسا
9 دی 92 20:35
آخی عزیزم,ما نبودیم کمکت بدیم خاله
مامان زینب
پاسخ
آره عزیزم اگه پیشم بودی که خیلی خوب بود
مامان ستیانفس
10 دی 92 20:24
مامانی چرا عکس جدید از آویساجون نمیذاری
مامان زینب
پاسخ
بزودی
مامان ایمان
14 دی 92 20:30
سلام زینب جان کجایی عزیزممممممممممم نیستی نگران شدم یه خبری بده
مامان زینب
پاسخ
سلام خانمی هستم چند روزی سرما خورده بودم من که مرتب سر می زنم بهتون
منصوره
15 دی 92 8:36
سلام عزیزم به ما سر نمیزنی چرا؟؟؟
مامان زینب
پاسخ
گریه چرا اومدم